رئیس سازمان قرآنی دانشگاهیان كشور با اشاره به موضوع جاهلیت مدرن در دنیای امروزی، گفت: جاهلیت مدرن از طریق امپراتوری رسانهها، به دنبال آن است كه حقایق را دروغ جلوه داده و كاری كند كه انسان نداند كه نمیداند.
به گزارش خبرنگار ایكنا، برنامه ساعت 24 و یك دقیقه رادیو گفتوگو با حضور علیرضا داوودی، كارشناس ارشد رسانه و علوم شناختی و جلیل بیتمشعلی، رئیس سازمان قرآنی دانشگاهیان كشور و مدیرعامل خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایكنا) در رابطه با موضوع «چگونگی كنترل مفاهیم پایه در حوزههای منازعه گفتمانی، مفاهمه گفتمانی و مجادلات گفتمانی در ساحات فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، امنیتی و اقتصادی» در جامعه به روی آنتن رفت.
در ابتدای این برنامه، داوودی طی سخنانی در رابطه با موضوع چگونگی كنترل مفاهیم پایه در حوزههای منازعه گفتمانی، مفاهمه گفتمانی و مجادلات گفتمانی اظهار كرد: معمولاً زمانی كه صحبت از متغیرهایی غیر از یك متغیر اصلی میكنیم، وارد مفاهیمی میشویم كه این مفاهیم در سه سطح احتمالی مفاهمه نهایی، مجادله میانی و منازعات ابتدایی قرار میگیرند. علت آن نیز این است كه چون صحبت از مفهوم در حوزه علوم انسانی است، این مقوله میتواند به تعداد نگرشها و دیدگاهها و سطوحی كه وجود دارد، دارای تعریف و مصداق بوده و حتی بدتر از همه اینها، دارای برداشتهای مركب یا ادراكهای ناقصی از یك پدیده باشد كه وقتی كنار یكدیگر قرار میگیرند، هر كدام از این نواقص به دلیل خودكاملپنداری كه نسبت به اصل موضوع دارند، فارغ از اینكه اطلاعات دارند یا ندارند، وارد یكی از این سطوح میشوند.
وی افزود: حال اگر ما این سه اصل را در حوزه مأموریت رسانه و منابع پایهای كه یك رسانه باید براساس آنها خود را به مخاطب و جامعه عرضه كند، متصور باشیم، قاعدتاً فرمول و فضای موجود مقداری تغییر خواهد كرد. برای رسانه در این ساحت، سه مأموریت جدی قائل هستیم. البته این به بدان معنا نیست كه این مأموریتها صرفاً از آن رسانه است، خیر! این مأموریتها در سایر حوزهها نیز در شرح و بسطهای یك جامعه وجود دارد كه اكنون ما به برشی از آن به عنوان رسانه میپردازیم.
داوودی ادامه داد: وقتی به دنبال منبع حكمرانی خود هستیم، از قرآن، احادیث، ادعیه و ... نام میبریم. این موضوع هم بر رسانه، هم بر امنیت و هم بر تمامی ساحات جامعه تأثیر دارد، اما در اینجا فقط به برش رسانهای موضوع میپردازیم. به همین منظور در این سه ساحت یعنی مفاهمه، منازعه و به تعبیری مجادلهای كه به آنها میپردازیم، سه قاعده اصلی را لحاظ میكنیم. اولین قاعده، اصل گفتمانی حاكم بر این موضوعات است. اگر آن چیزی را كه مدنظر داریم، نسبت به گفتمان، به حالت منازعه ببریم، خروجی گفتاری و گفتوگویی را به دست میآوریم و اگر این گفتمان را وارد اسلوب مفاهمه كنیم، باید شرایط دیگری را تجربه كنیم.
رسیدن به گفتمان مفاهمه
وی ادامه داد: به همین دلیل حتماً بعد از مرحله گفتمان، وارد مرحله گفتار یعنی گفتاری كه این گفتمان را شرح و بسط میدهد، میشویم اما اینكه كدام گفتمان، باید اذعان كنیم كه اگر گفتمان برای رسیدن به مفاهمه باشد، گفتار نیز در سه ساحتی كه بیان شد، مبانی دیگری را پیدا میكند و نهایت در ساحت سوم وارد مرحله گفتوگو میشویم.
این كارشناس حوزه رسانه و علوم شناختی گفت: یكی از سختترین مراحل مصداقیابی و رسیدن به نقطه عملیاتی، همین گفتوگوست؛ چراكه عمدتاً در نقطهای قرار داریم كه باید راهكار ارائه داده و به جزئیات دقت كنیم. زمانی گفته میشود كه قرآن كتاب مشترك بین مسلمانان است، اما تفاسیری كه در حوزه عملیات از قرآن میشود، گاهی جمهوری اسلامی را شكل میدهد و گاهی نیز داعش را ایجاد میكند. بنابراین، یكی از مهمترین مراحل، مرحله ورود به گفتوگویی است كه قرار است براساس آن گفتار و بر مبنای آن گفتمان به مرحله مفاهمه، مجادله و منازعه برسد.
وی افزود: آیا قرار است كه براساس منابع خود با رژیم صهیونیستی در حوزه گفتوگویی به مفاهمه برسیم؟ در دنیای امروز با استفاده از التقاط ناشی از تفسیرهای ناقص از همین منابع، به مرحله گفتوگوی با این مجموعهها میرسند، اما در حالی كه ما در محور مقاومت مفهومی با عنوان مفاهمه گفتمانی و گفتوگو با رژیم صهیونیستی را اصلاً برنمیتابیم؛ چون نشدنی است زیرا منابع ما با یكدیگر در تضاد است؛ ما منبع اصیل را قبول داریم یعنی اگر آنها براساس تورات نیز عمل میكردند، ما قبول میكردیم اما وقتی براساس تحریف حركت میكنند، داستان دیگری ایجاد میشود.
داوودی ادامه داد: پس شناخت ناشی از مفاهمه گفتمانی یا ادراك ناشی از همه اینها به شرط اینكه منابع اصیل را در اختیار داشته باشیم، به یك رویه تبدیل میشود. بنده البته قصد ندارم به این رویه در این برنامه جنبه قانونی دهم، بلكه قصد دارم تا بیشتر به جنبه پذیرش عرفی و عمومی صحیح آن بپردازم كه نهایتا جامعه سالم جامعهای است كه یكی از اركان آن به نام رسانه براساس نوع مفاهمه بر روی منابع اصلی، در ساحت گفتمانی، گفتاری و گفتوگویی به یك مدل برقراری ارتباط مستمر سالم و كارآمد و مؤثر با مخاطب رسیده باشد كه نتیجه آن نیز منجر به افزایش سرمایه اجتماعی شود. در غیر این صورت اگر این موضوع صورت نگیرد، امكان دارد كه ما در هر نقطهای از این ایستگاهها و فرایندی كه در آن حركت كردیم، دچار اختلال شده و این اختلال مقدمه ایجاد انحراف شناختی یا ادراكی برای ما شود.
در ادامه، جلیل بیتمشعلی، مدیرعامل خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایكنا) نیز طی سخنانی بیان كرد: با توجه به برداشتهای مختلفی كه از قرآن كریم میشود، باید بدانیم كه این كتاب آسمانی پیش از آنكه وارد این مباحث شود، چندین مطلب در حوزه رسانه را به ما گوشزد میكند. اولین مطلب، شناخت صحیح و نگاه صحیح نسبت به مخاطب است. باید درك درستی از مخاطب داشته باشیم. مهمترین عامل در افزایش میزان تأثیرگذاری رسانه در ساحتهای مختلف «شناخت مخاطب» است. زمانی كه شناخت مخاطب به درستی درك شود، بسیاری از مشكلات قابل رصد بوده و میتوانیم متناسب با آن مشكلات، راهكار مناسب نیز ارائه كنیم.
وی افزود: 1400 سال پیش، شخصی در شبه جزیرهای كه در آن نه اینترنت، نه اینستاگرام، نه تلگرام و نه از شبكههای اجتماعی وجود داشت، كاری كرد كه دشمنان ایشان امروز بعد از 1400 سال در قرنهای بیستم و بیست و یكم، كاریكاتوری از ایشان را به تصویر كشیده و كتاب آسمانی مسلمانان را میسوزانند. دشمنان پیامبر اكرم(ص) هر كاری میكنند تا مانع پیشرفت گفتمان حضرت رسول اكرم(ص) شوند ولی به خوبی میبینیم كه راهی از پیش نمیبرند. این همان رسانهای است كه مسئولیت اجتماعی را به خوبی میداند و آنچنان به خوبی در عالم ظهور كرده و تأثیرگذار بوده كه تمام دنیا بسیج شدهاند تا جلوی آن را بگیرند و البته نمیتوانند این كار را انجام دهند.
بیتمشعلی بیان كرد: بنابراین در قدم نخست، شناخت صحیح مخاطب بسیار مهم است. گام دوم، شناخت دقیق از نیازهای مخاطب است. گام سوم نیز تولید پیام مناسب برای مخاطب و گام چهارم شیوههای تولید پیام است. اگر بخواهیم به این چهار مرحله ورود كنیم، در گام اول باید به شناخت صحیح مخاطب از دیدگاه قرآن كریم بپردازیم. قرآن در این زمینه رویكردی بسیار مهم دارد. اولاً اینكه تمامی مردم را به سه دسته انسانهای عادی و معمولی، انسانها و شخصیتهای اهل فكر، خرد، عاقل و عالم و انسانهای مغرض(فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ) تقسیم كرده است.
برخورد متفاوت خداوند با انسانها
وی اظهار كرد: خداوند متعال با این سه صنف و گفتمان، سه نوع برخورد كرده است. خداوند با انسانهای معمولی به نوعی مانند ما برخورد كرده است. به عنوان نمونه، امروز به فرزندان خود هشدار میدهیم كه اگر درس بخوانید، قبول شده و جایزه دریافت خواهید كرد اما اگر درس نخوانید، مردود شده و تنبیه خواهید شد. قرآن كریم در این زمینه از تشویق و تنبیه استفاده كرده است، یعنی فرموده كه اگر انسان خوبی باشید، به بهشت میروید اما اگر انسان بدی شدید، راهتان به جهنم باز میشود. بنابراین، برخورد خداوند با اجتماعی كه قاطبه آن مردم عادی هستند، برخوردی معمولی و به صورت سلبی و ایجابی است.
این كارشناس علوم قرآنی در ادامه گفت: گام دوم، انسان عاقل است. خداوند در برخورد با این قشر، از زیباترین نوع مسئولیتهای اجتماعی استفاده كرده است. خداوند متعال در این زمینه از استدلال و برهان استفاده كرده و فرموده است: «قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِینَ؛ بگو اگر راست مى گویید دلیل خود را بیاورید». لذا جایگاه عقل جایگاه بسیار والایی است و جایگاه عقلا، شخصیتهای مهم و علما نیز به همان میزان نزد خداوند بسیار مهم است. به عبارت دیگر خداوند متعال در برخورد با این اقشر از صغری و كبری و نتیجهگیری عقلی و برهانی استفاده كرده است.
وی افزود: در این زمینه، در جایجای قرآن از واژههایی همچون اولیالالباب و ... استفاده شده و خداوند متعال با این افراد بسیار عالمانه برخورد كرده است. نتیجه آن را نیز میتوانیم در حوزه زندگی حضرت ابراهیم(ع) مشاهده كنیم. ایشان زمانی كه میخواست همگان را به سستی عقیدهای كه دارند، متوجه كرده و آنها را به سوی خداوند دعوت كند، در ابتدا فرمود كه من هم مثل شما ستارهپرست میشوم اما زمانی كه ستارهها در روز ناپدید شدند، به كفار فرمود كه من چنین خدایی را كه افول كند، نمیپرستم. ایشان سپس، نزد خورشیدپرستان رفت و حتی خود را خورشیدپرست نامید، اما زمانی كه غروب شد، به آنها گفت كه من خدایی را كه ناپدید میشود، نمیپرستم. لذا خداوند در اوج زیبایی، گفتمان خود را در برخورد با علما و اهل فكر و عقل به كار برده است.
بیتمشعلی بیان كرد: در برخورد با انسانهای مغرض نیز خداوند از تنبیه و اینكه شما حق ندارید صحبت كنید، استفاده نكرده بلكه در برابر ایشان از جدال احسن استفاده كرده است. خداوند در رابطه با گروه بعدی یعنی مغرضان اینگونه بیان میكند كه آنها میدانند كه شما حرف حق و صحیح میزنید و میدانند حق با شماست، اما آنها كار خود را انجام میدهند كه از این قضیه میتوان با عنوان نفاق یاد كرد. خداوند در برخورد با این افراد از جدال احسن مبتنی بر 13 شاخص استفاده كرده است. خداوند در این باره فرموده كه شما حق ندارید بر روی حساسیتها و نكات ضعف اخلاقی یا راجع به خانواده ایشان دست گذاشته و از جدال احسن استفاده كنید، این نشان دهنده آن است كه خداوند كرامت آنها را حفظ میكند و اجازه نمیدهد كسی كه به حریم خصوصی و نقاطی كه ربطی به مجادله ندارد، وارد شود.
وی افزود: بنابراین خداوند تبارك و تعالی مردم را به سه دسته و سه نوع برخورد با ایشان تقسیم كرده است. در قرآن كریم همچنین، دو نوع نگاه به مخاطب وجود دارد. شناخت صحیح از مخاطب گام اول بود. خداوند تبارك و تعالی دو نوع نگاه در قرآن كریم بیان كرده است. یكی نگاه فرعونی و استعلایی به مخاطب یعنی نگاه بالا به پایین و دوم نگاه الهی به مخاطب است. در نگاه استعلایی و فرعونی، پیام با نگاه ارباب و رعیتی به مخاطب ارائه میشود. «فَحَشَرَ فَنَادَى؛ فَقَالَ أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَى؛ و گروهى را فراهم آورد و ندا درداد و گفت پروردگار بزرگتر شما منم».
مدیرعامل خبرگزاری بینالمللی قرآن ادامه داد: در این نوع نگاه، مردم فقط شنونده بوده و حق اظهار نظر ندارند. در این نگاه تسلیم انسان در برابر رسانه، نمادی از تسلیم او در برابر صاحب پیام است، یعنی هرچه صاحب پیام میگوید، در برابر او تسلیم هستیم. در این نوع نگاه، منافاتی با برجستهترین ویژگی انسان یعنی روح انتخابگری و حقیقتجویی وجود دارد. در این نوع نگاه، پیامهایی باید به انسان رسانده شود كه او را هرچه بیشتر به تسلیم در برابر اراده صاحب قدرت وا دارد. «فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِینَ؛ پس قوم خود را سبكمغز یافت (و آنان را فریفت) و اطاعتش كردند؛ چراكه آنها مردمى منحرف بودند». خداوند این افراد را مؤاخذه میكند كه چرا از فرعون اطاعت میكنید.
وی بیان كرد: بنابراین، این رویه یك نوع نگاه فرعونی یا استعلایی به مخاطب است. كاری كه رسانههای غربی انجام میدهند نیز به همین صورت است. كارهایی كه آنها انجام میدهند به این صورت است كه با جدیدترین متدها، القائاتی انجام میدهند كه همان نگاه استعلائی است. نگاه بعدی، نگاه الهی به مخاطب است. در این نگاه، انسانیت و كرامت انسانی ارج نهاده میشود و جایگاه ویژهای دارد. در این نگاه، پیام با نگاه ارباب و رعیتی به انسان رسانده نمیشود و صاحب پیام خود را مالك سمع و بصر انسان نمیپندارد.
بیتمشعلی گفت: نكته دیگر در این نوع نگاه این است كه فطرت حقجوی مخاطب، زمینه درك و پذیرش پیام بوده، به ویژه انتخابگری و حقیقتجویی انسان قابل احترام است. اوج این مطلب در قرآن كریم وجود دارد. در انتخابات و مناظرهها بین گروههای مختلف این آیه را فراوان میشنویم كه «الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَه؛ به سخن گوش فرا مىدهند و بهترین آن را پیروى مىكنند». این اوج عظمت و كرامت انسانهاست. خداوند تبارك و تعالی در سوره مباركه فرقان اینگونه عنوان میكند كه بندگان واقعی من كه مسئولیتهای اجتماعی را به خوبی اجرا میكنند، شاخصهایی دارند. خداوند متعال میفرماید: «وَالَّذِینَ إِذَا ذُكِّرُوا بِآیَاتِ رَبِّهِمْ لَمْ یَخِرُّوا عَلَیْهَا صُمًّا وَعُمْیَانًا؛ بندگان واقعی من كسانى هستند كه چون به آیات پروردگارشان تذكر داده شوند، كر و كور روى آن نمىافتند». اینها افرادی هستند كه خداوند از ایشان به عبادالرحمان و كسانی كه حتی حرف خداوند را نیز چشم و گوش بسته قبول نمیكنند، یاد كرده است. البته در پذیرش سخن الهی این افراد اتفاقات و الگوهایی را ر قم خواهند زد كه در جهان بینظیر خواهد شد.
رئیس سازمان قرآنی دانشگاهیان كشور تصریح كرد: بنابراین در فاز اول چنانچه بخواهیم راجع به شناخت صحیح مخاطب صحبت كنیم، باید به این دو نگاه بسیار مهم توجه كنیم. باید اذعان كنیم كه مخاطبشناسی رهبر معظم انقلاب اسلامی بسیار فوقالعاده است. ایشان تاكنون دو نامه خیلی مهم خطاب به دانشجویان اروپایی و آمریكایی نگاشتهاند كه این نشان دهنده شناخت بسیار عمیق ایشان نسبت به اتفاقات و رخدادهای جاری در جهان است.
در ادامه، علیرضا داوودی، كارشناس رسانه و علوم شناختی بیان كرد: چنانچه در حوزه شناختی به عبارات اولیه دو سوره مهم قرآن كریم یعنی سوره مباركه حمد «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ» و سوره مباركه اخلاص «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» توجه كنیم، مشاهده میكنیم كه گفتمان حمد و سپاس خدای جهانیان، در كنار گفتمانی با عنوان احد، واحد و صمد بودن خداوند، هیچ تفسیر اضافه نسبت به حوزه گفتاری و گفتوگویی بین بقیه وجود ندارد، هرچند كه هیچ اصراری در پذیرش نیست، مگر اینكه افراد مطالعه كرده و خود به حقیقت دست پیدا كنند، یعنی مسلمان استدلالی با مسلمان شناسنامهای و دینداری مطالعهای با دینداری شناسنامهای تفاوت دارد.
وی افزود: زمانی كه وارد حوزه رابطه بین حمد و قل میشویم، مهمترین نكته گفتوگویی در این زمینه این است كه اجازه نداریم تصور تفرعن را چه نسبت به عملكرد خود در سطح یك جامعه و چه نسبت به عملكرد یك جامعه در سطح خود باز و باب كنیم. لذا اولین مرحله در حوزه اجتماعی ـ اجرایی گفتمان حمد و قل این است كه فرد باید از عقلانیتی برخوردار باشد كه خود را خدا، پیامبر(ص) و امام معصوم(ع) نبیند؛ چراكه این جایگاهها مراتبی دارند.
داوودی ادامه داد: در رابطه با سیره عملی كه در گفتمان بین حمد و قل وجود دارد، گفتار عارفان مطرح میشود. عارفانی مانند علامه طباطبایی(ره) و آیتاللهالعظمی بهجت(ره) یك رویه و سیره را در این زمینه مطرح میكنند. در این رویه، حتی جنس عرفان علوی و نبوی ما كه نشئت گرفته از اصالتی مكتبی و دینی است، ما را به گفتوگویی میرساند كه پایه اصلی آن گفتوگو، شناخت از مسیر اخلاق است. باید بدانیم كه در تمامی ساحات سرمایه اجتماعی، جدال، منازعه و مفاهمه كجا به وجود میآید. جدال احسن زمانی مفاهمه قطعی را در پی دارد كه گزارههای اخلاق پیشتر از بسیاری موضوعات خود را اثبات كرده باشد. برای همین است كه در مناظرههای انتخابات باید به این موضوع دقت كنیم كه مهم این نیست كه چه كسی بیشتر فریاد میزند، بلكه مهم آن است كه چه كسی بیشتر اخلاق را رعایت میكند؛ چراكه قرار است این فرد سكانی را در اختیار گیرد كه اگر اخلاق بنمایه آن نباشد، مصدر آن تفرعن خواهند بود. متأسفانه بیاخلاقی گاهی به جایی میرسد كه برخی افراد فریاد «انا ربكم» میزنند؛ در صورتی كه این افراد در نهایت یك محصول و نه حتی یك مخلوق هستند كه اگر زمانی به فاز مفاهمه بین خود و خدا رسیده باشند، میتوانند بگویند كه ما مخلوق خداوند تبارك و تعالی هستیم وگرنه ایشان به لحاظ عرفانی حتی نمیتوانند خود را مخلوق بدانند؛ چراكه به لحاظ اخلاقی به سطحی پایین نزول كردهاند.
خلقت انسان براساس مفاهمه
وی گفت: لذا اگر شناخت و ادراك به مرحله احسن رسیده و بنمایه آن نیز اخلاق باشد، اصلاً مفهومی با عنوان منازعه و معارضه پیش نمیآید و گفتوگو از همان ابتدا مفاهمه است. خداوند زمانی كه حضرت آدم(ع) و حضرت حوا(ع) را خلق كرد، این خلقت براساس مفاهمه بود. حال باید پرسید چه شد كه شیطان وارد فضای مجادله شد و منازعه و غیر مفاهمه شد؟ علت این بود كه رابطه بین حمد و قل را تفسیر احسن به اخلاق نكرد. رسانه یا رسانههایی كه در رابطه بین خود و سرمایه اجتماعی وارد جدال احسن نمیشوند، یعنی بنمایه اخلاق را رعایت نمیكنند، متوجه نمیشوند كه در جمهوری اسلامی و در انقلاب اسلامی چه گفتمانی وجود دارد. یعنی خود جمهوریت و انقلاب نیز فی نفسه مهم نیست، اینكه فرد چه جمهوریتی و براساس كدام مكتب و چه انقلابی براساس كدام مكتب را به عنوان رابطه انتقالی یا تولید پیام انتخاب میكند، مهم است. اگر در این رابطه افراد وارد حوزه رابطه درك صحیح از حمد و قل نشوند، شروع به تولید گفتمان موازی میكنند. گفتمان موازی وقتی از فضای اصلی و الهی فاصله بگیرد، به همان نسبت به شرك نزدیك میشود و وقتی از فضای احدیت فاصله میگیرد، یعنی از درك گفتمان بین الحمدلله رب العالمین و قل هو الله احد فاصله میگیرد، به مرحله شرك نزدیكتر میشود.
داوودی افزود: آنجایی كه افراد به منیت میرسند، در حال سقوط خواهند بود. عرفا همواره از واژه ما در گفتمان خود سخن میگویند. در این رابطه كلمه ما كلیدواژه عرفان حقیقی است. در اینجاست كه تفسیر هر چه كه هستیم، او (خداوند متعال) است، وارد میشود. بنابراین، وقتی وارد این حوزه میشویم، رسانهای كه آرام آرام مشرك میشود و خود را در كنار خدا، تولید كننده میداند و یا به تعبیری ربالوجود بالاخره موضوعی تلقی میكند، به همان نسبت، گفتمان جامعه را از مفاهمه احسن آرام آرام وارد مجادله و منازعه میكند. این رسانه به تعبیر امروزی میتواند، مدیا، افرد مختلف، تفكرات مختلف، ابوسفیانها، بی بی سی، برخی نشریات و رسانههای داخلی و ... باشد. هر كدام از اینها میتواند در این حوزه قرار گیرند. لذا جایی كه وارد مفهوم منازعه یا تبدیل پیام احسن به پیام غیر احسن و ورود به حوزه منازعه و مجادله و ... میشویم، آرام آرام از اصالت منبع به عنوان نقطه كانونی عملیات و نظریات خود فاصله میگیریم.
این كارشناس حوزه رسانه و علوم شناختی بیان كرد: در این زمینه با دو موضوع مخاطب پذیرنده و مخاطب مبارز در حوزه مخاطب مواجه هستیم. مخاطب پذیرنده مخاطبی است كه عام بوده و اهل تأمل، تعمق و تفكر نیست و به همین دلیل همه چیز را پذیرفته و از یك جا به بعد نیز همه چیز را رها میكند؛ چراكه وفاداری او براساس تأمل و تعقل نبوده و بیشتر برمبنای اقتضاست. اما مخاطب مبارز براساس تعالیم تاریخی شامل سه گروه نامبارك و یك گروه مبارك است. گروه مبارك همان مبارز مجاهد متشرع است و سه گروه نامبارك را نیز ناكثین، مارقین و قاسطین تشكیل میدهند. هر دو طیف، مبارز هستند اما مبارزه با مبانی جدال احسن به نسبت مبارزه براساس منابع غیر اصیل منبعث شده از تعارض و تمارض و ... در برابر هم صفآرایی میكنند.
داوودی تصریح كرد: رسانهها در این میان نه براساس رابطه «ااهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ؛ صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلَا الضَّالِّین»، كه براساس راه ضالین، شروع به طیف بستن كرده و به جای دیدن حق و انتخاب حق، دیدن حق و انتخاب كردن ناحق را در دستور كار قرار میدهند. از اینجا به بعد، گفتمان مفاهمه به گفتار و گفتوگوی صد درصد منازعه و مجادله تبدیل میشود. منافقین از اصرار ورزیدن بر مجادلهای كه كاملاً ناآگاهانه نسبت به منابع است، به وجود میآیند وگرنه گروه فرقان و منافقین همگی قرآن و نهجالبلاغه میخواندند، اما تفسیری كه سازمان منافقین ملعون از قرآن و احادیث دارند، براساس اطلاعات غلط، اصرار بر مفهومی با عنوان اشتباهات برداشتی و تفسیر به رأی و از همه مهمتر نفاق در عملكرد به نسبت اصالت منابع است و به همین دلیل مشاهده میكنیم كه نماد بارز تبدیل گفتمان مفاهمهای به گفتوگوی مجادلهای، منافقین هستند كه به كرات نیز در قرآن كریم از ایشان یاد كرده است.
وی افزود: اگر همین رویه نفاق تبدیل به رفتار و سازمان رفتاری شده و در فرد تجلی پیدا كرده و در رسانه نمایان شود، با افول سرمایه اجتماعی مواجه خواهیم شد. این همان سقوط قطعی رسانههاست. وقتی كه این ادبیات و گفتار به نوعی گفتوگو تبدیل شد، نتیجه طبیعی آن افول یا كاهش سرمایه اجتماعی است. لذا خیلی باید مراقب بود كه در گفتوگوی مفاهمهای تا مرحله گفتوگوی مجادلهای، مرحله كوفیسازی اندیشه، كوفیسازی سازمان رفتار و كوفیسازی محیط رزم و مبارزه شكل نگیرد كه اگر این اتفاقات رخ دهد، مسئله وارد فضای دیگری خواهد شد.
وظیفه رسانه در حوزه مخاطبشناسی
در ادامه، جلیل بیتمشعلی، مدیرعامل خبرگزاری بینالمللی قرآن با اشاره به وظیفه رسانه در حوزه مخاطبشناسی بیان كرد: گام اول در این زمینه، شناخت صحیح مخاطب بوده و وظیفه رسانه در این نوع نگاه نیز ذكر است. خداوند متعال در این رابطه فرمود: «فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنْتَ مُذَكِّرٌ؛ پس تذكر ده كه تو تنها تذكردهندهاى». البته در ادامه خداوند به نوعی یك تبصره بر آیه قبلی گذاشته و میفرماید: «لسْتَ عَلَیْهِمْ بِمُصَیْطِرٍ؛ بر آنان تسلطى ندارى». این بدان معناست كه پیامبر(ص) حقی ندارد كه به افراد بگوید من بر شما مسلط هستم. در جای جای قرآن كریم نیز خداوند به پیامبر(ص) میفرماید كه شما فقط باید به ابلاغ رسالت بپردازید.
وی افزود: پیامبر اكرم(ص) یك نفر را مأمور میكند و از او میخواهد كه یمنیها را به اسلام هدایت كند. ایشان بعد از مدتی بازخورد این سفر را گرفته و متوجه میشوند كه توفیق چندانی برای مسلمان شدن یمنیها حاصل نشده است. پیامبر(ص) آن فرد را بازگردانده و جوانی به نام معاذ بن جبل را به سوی یمنیها میفرستد و فقط یك جمله بسیار مهم به او میفرماید كه «یَا مُعَاذُ عَلِّمْهُمْ كِتَابَ اَللَّهِ؛ قرآن را به ایشان بیاموز». منظور از قرآن فتحه و كسره نیست، بلكه منظور از قرآن و تعلیم قرآن، ارائه شاخصهای توسعه انسان قرآنی و آشنایی با شاخصهای توسعه فردی و اجتماعی از دیدگاه قرآنی است.
بیتمشعلی بیان كرد: رساله دكترای بنده در این موضوع است یعنی شاخصهای توسعه اجتماعی در غرب و قرآن كریم و در این زمینه كار مهمی در حوزه ارائه شاخصهای توسعه اجتماعی در غرب و در قرآن كریم انجام شد. در گام نخست تمام شاخصهای توسعه اجتماعی در غرب را احصا كردیم، یعنی تمامی شاخصهای مربوط به شاخصهای توسعه اجتماعی از دیدگاه سازمان ملل، نشست كپنهاگ، نشست دهلی نو و ... احصا شده و چیزی حدود 70 تا 80 شاخص گردآوری شده است. در این زمینه حدود 35 شاخص مشترك استخراج شده و به روش تفسیر استنطاقی آنها پرداختهایم. حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) میفرمایند كه باید قرآن را به استنطاق بكشید و ضمن ارائه مسائل به قرآن، در این زمینه به صورت مسئلهمحور حركت كنید. البته منظور این نیست كه موضوعات مربوط به علومی مانند شیمی و فیزیك را از قرآن احصا كنیم، بلكه منظور آن است كه باید مسائل روز جامعه را به قرآن عرضه كرده و راهكارهای آن را دریافت كنیم.
وی ادامه داد: در گام دوم، مجموع 35 شاخص توسعه اجتماعی مورد نظر غرب را به قرآن كریم عرضه كردیم و متوجه شدیم كه قرآن كریم تعدادی از این شاخصها را كاملاً قبول داشته، تعدادی را كاملاً رد كرده و تعدادی را نیز به صورت مشروط قبول دارد. برای مثال امروز آموزش به عنوان شاخص توسعه اجتماعی در دنیا مرسوم است. قرآن كریم در پاسخ به این شاخص میفرماید كه اصل و كلمه اول نزول قرآن، آموزش است. «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِی خَلَقَ» و «الرَّحْمَن؛ عَلَّمَ الْقُرْآنَ». طبق این آیات الهی اولین معلم، خداوند متعال است، اما تبصرهای بر مقوله آموزش وجود دارد كه تزكیه و پرورش بر آموزش مقدم است، یعنی تهذیب و ساختن انسان اخلاقمدار، اصل است و سپس، باید به آموزش پرداخت.
مدیرعامل خبرگزاری بینالمللی قرآن افزود: همچنین، یكی از شاخصهای مهم توسعه، درآمد است كه اصل مهمی در توسعه است، اما درآمدی كه سالم بوده و نتیجه حاصل هر كاری نباشد. برای مثال درآمد حاصل از مخدرات و ربا كاملاً مردود است. در گام سوم پیگیر این امر مهم شدیم كه آیا قرآن كریم شاخصهایی در حوزه توسعه اجتماعی كه توسعه فردی و انسانی نیز زیرمجموعه آن است دارد كه مسئولیت اجتماعی نیز در آن باشد و آیا قرآن كریم شاخصهایی در این زمینه دارد كه غرب آنها را نداشته باشد؟ در این مجال، متوجه شدیم كه اوج عظمت قرآن كریم در این رابطه نمایان شده و در كتاب خدا شاخصهای ویژهای دارد كه مسئلهمحور است و اگر به عنوان مسلمان این شاخصها را اجرا میكردیم، بسیاری از معضلات و مشكلات فردی و اجتماعی ما حل میشد.
وی تصریح كرد: به عنوان نمونه، یكی از مشكلات امروز جامعه، فقر است. مسئولیت اجتماعی رسانه نیز در این زمینه مشخص است كه باید به دنبال راهكاری برای رفع این مقوله باشد. قرآن كریم به صورت بسیار ساده كلانشاخص انفاق را برای رفع فقر مطرح كرده است. قرآن به صراحت بیان میكند كه اگر انفاق كنید، بسیاری از مشكلات حاصل از فقر حل خواهد شد. این انفاق خود شامل خمس، زكات، صدقه، وقف و قرضالحسنه میشود. اگر تمامی این موارد با سیستم شبكهای كه قرآن كریم تعریف كرده، اجرا شود، مشكل فقر حل خواهد شد. لذا، یكی از شاخصهای اصلی رسانه در بعد مخاطبشناسی ذكر است و رسانه به عنوان مذكِّر باید به رسالت خود عمل كند.
شناخت صحیح از نیاز مخاطب
بیتمشعلی افزود: گام دوم در این زمینه، شناخت صحیح از نیازهای مخاطب است؛ چراكه علاوه بر شناخت صحیح مخاطب، نیازهای آن نیز باید شناخته شود. مهمترین و ضروریترین نیاز انسان، آگاهی و علم است و اتفاقاً كسانی كه ضد انسان (شیاطین انس و جن) هستند، همواره درصدد مسدود كردن این آگاهی هستند. در این رابطه عناصر ضد انسانی دو كار مهم در دو ساحت جاهلیت اولیه و جاهلیت مدرن انجام دادند. در جاهلیت اولیه از پس قرآن برنیامدند. قرآن از لفظ است و یكی از تفاسیر حروف مقطعه یعنی اینكه قرآن را از همان كلماتی ایجاد كردیم كه خود اعراب بدان سخن میگفتند. برخی میگویند كه اعراب شبه جزیره بیسواد بودند اما آنها اهل علم و شعر بوده و كنگره شعر سالانه داشتند و اشعار منتخب در این كنگره را با آب طلا نوشته و به كعبه آویزان میكردند. در معلقات سبع كه امروز در رشتههای دكتری در دانشگاههای مختلف تدریس میشود، نشان از تبحر آنها داشته است. قرآن اعراب را به تحدی دعوت كرده و به آنها گوشزد میكند كه كلمات این كتاب الهی از همان كلمات و حروفی است كه خود شما از آنها استفاده میكنید. حال اگر میتوانید آیهای مانند قرآن بیاورد.
وی اظهار كرد: لذا دشمنان در گام نخست در جاهلیت اولیه از پس قرآن برنیامدند و به مردم گفتند كه محمد(ص) مردی ساحر است و زمانی كه حرف میزند، شما را سحر میكند و باید هنگام سخن گفتن او در گوش خود پنبه بگذارید تا مسحور نشوید. خداوند تبارك و تعالی این مسئله را در قرآن كریم ذكر كرده است. «وَقَالَ ٱلَّذِینَ كَفَرُواْ لَا تَسْمَعُواْ لِهَٰذَا ٱلْقُرْءَانِ وَٱلْغَوْاْ فِیهِ لَعَلَّكُمْ تَغْلِبُونَ؛ و كسانى كه كافر شدند گفتند به این قرآن گوش مدهید و سخن لغو در آن اندازید، شاید شما پیروز شوید». این كافران كسانی هستند كه مشرك بوده و منافعشان به خطر افتاده بود. آنها زمانی گروهی تشكیل داده و یكی از بزرگان شعرای خود را نزد پیامبر(ص) فرستادند كه بفهمند رسولالله(ص) چه میگوید. وقتی این شاعر به سوی كفار برگشت، به ایشان گفت كه سخنان محمد(ص) نه شعر و نه نثر است، بلكه این سخنان، انسانی نیست. بخش اعظم این افراد كسانی بودند كه منافع ایشان به خطر افتاده بود. بالأخره فردی آمده و بردهداری و منافع نامشروع آنها را زیر سؤال برده است.
مدیرعامل خبرگزاری بینالمللی قرآن بیان كرد: بنابراین، جاهلیت كهنه به دنبال آن است كه مردم ندانند و نفهمند. جاهلیت مدرن نیز جاهلیتی است كه با یورش اطلاعات به روح و روان انسانها، آنها را از درك حقیقت بازمیدارد. جاهلیت كهنه درصدد بود تا انسان نداند اما جاهلیت مدرن درصدد است كه انسانها ندانند كه نمیدانند. آنقدر معلومات در رسانهها و امپراتوریهای بزرگ رسانه راهاندازی میكنند تا افراد را فریب دهند. آنها منادی این جمله هستند كه دروغ هرچه بزرگتر باشد، باورپذیرتر است. لذا، جاهلیت مدرن به بمباران اطلاعات میپردازد. جاهلیت مدرن امروز پیامهای شیطانی را از زبان بسیاری از رسانهها اعلام میكند. لذا ما با دو نوع جاهلیت مواجه هستیم. جاهلیت كهنه كه به دنبال این است كه انسان نداند و قرآن كریم نیز به شدت آنها را تخطئه كرده است و جاهلیت مدرن نیز از طریق امپراتوری رسانهها، به دنبال آن است كه حقایق را دروغ جلوه داده و كاری كند كه انسان نداند كه نمیداند.